نگارنگار، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

نگار

شعر

کلاغه میگه قار قار ظهر شده وقت ناهار گنجیشکه میگه جیک جیک   پلو بخوریم با ته دیگ مامانی ناهار چی داریم؟ کوفته نخودچی داریم؟ یادم رفته یه چیزی مامان کجاس رو میزی   همونی که خونه خونس   خودت میگی چارخونس   مامانی ناهار دیر نشه! بابا که میاد گشنهههههه     حالا کشو رو میگردم   سفررو پیدا کردم   سفره ی توری توری   کاسه های بلوری   مامانی ناهار خورشته؟؟؟سیب زمینیش درشته؟؟؟؟   بقشابارو میارم   رو میز ناهال میزارم   3تا قاشق با چنگال   صف کشیدن چ...
13 ارديبهشت 1390

شعر

اتل متل موش موشک، موش موشک بانمک گربه رو دیده ترسیده به سوی لونه ش دویده قایم شده توی سوراخ با ترس و لرز می گفته آخ خوب شد که لونه دارم لونه و خونه دارم وقتی که گربه رو می بینم میرم تو لونه م می شینم گربه میگه میو میو کجایی تو موش کوچولو همونجا دم لونه منتظرم می مونه نمی دونه موش موشکم؟ شیطون و رند و کلکم؟ گربه رو دشمن می دونم آروم تو لونه م می مونم موش موشکم موش موشک موش موشک بانمک ...
9 بهمن 1389
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نگار می باشد