نگارنگار، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

نگار

اولین کتک!

دیشب کیف بابا رو باز کردم.   توش یه پاکت بزرگ بود.   تا خواستم از توی کیف در بیارم پاکت جرررررر خورد.   بابا با دستش زد به بازوم.   من از ته دل گریه کردم.     پی نوشت١:داخل پاکت مدارک مهمی بود.   پی نوشت٢:ضربه درد جسمی نداشت ولی درد روحی داشت.     پی نوشت٣:اولین روز ١٧ ماهگی ام بود. پی نوشت٤: بابا بسی عذاب وجدان گرفت   .     ...
29 تير 1390

داستان نگار

اگه میخواین داستان منو بخونین به ادامه مطلب توجه کنین! ضد آفتابمو بزنم برم کنار دریا... نی نی جون بیا بغلم بریم... خوشگل شدمممممم   ...
5 تير 1390

نگار قد بلند!

دیشب وقتی مامان سرش به آشپزی گرم بود و من حوصله ام سر رفته بود...  لیوانو برداشتمو و به پدال آبسردکن یخچال فشار دادم... دستم نمی رسید... رو پنجه پاهام بلند شدم و... آهان... آب توی لیوان سرازیر شد... و چون لیوان کج بود از اونجا رو سرم میریخت... وااااااای... یخ زدم... موش آب کشیده شدم.... خیلی کیف داد... امروزم میخوام دوباره اینکارو بکنم... مامان نوشت : الهی دورت بگردم چقدر قدت بلند شده!!! ...
30 خرداد 1390

مامان بزرگ از مکه اومد

دیشب مامان بزرگ جونمممممممممممممممم از مکه اومد   یه عالمه ذوق کردم خیلی خوشحالم همون اولم که نشست توی ماشین........................!؟!؟  یه گردنبند طلا به شکل کعبه انداخت گردنم تازههههههههه! امروزم پیشش موندم و مامانم رفته سر کار! ...
7 خرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نگار می باشد